سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 طنز - شعر طنز سیاسی

طنز سیاسی

پنج شنبه 89 آبان 13 ساعت 6:24 عصر


شعری را که صبح گذاشتم
لطفا بخونید البته من هم شعرم را سریع نوشتم همین الان که اومدم خونه جوابش را نوشتم
بعدا شاید تغییراتی هم کرد
اما با همه ایرادات میشه اسمش را شعر گذاشت  دوتا شعر را مقایسه کنید


دل خون داری و نق میزنی هی
نشستی روی شاخه میزنی پی
تو که سی سال پیش بودی در ایران
جهان بود و یکی پیر جماران
نمی دادند به ما پوکه فشنگی
ولی یاران نمی کردند درنگی
کنون ای دشمن قرآن و ایران
تو طعنه میزنی بر این دلیران
عموسام تو بد تخمی گذاشته
جهان اینک به خونش کشته تشنه
بگو ساندیس و کیک دادند نه دی
عداوت با وطن داری تو تا کی؟
مگر ساندیس و کیک بوده تو لبنان
خبر داری تو از اعجاز ایمان؟
ز بهر لقمه ی نان بود و ساندیس
به جبهه رفته اند یاران؟ فقط هیس
دگر چیزی نگو این طنز تلخ است
سخنهای تو از شوشتر و بلخ است
تو که از کار کم گشتی کلافه
نشستی بی خیال! روی ملافه
برو بیرجند و کرمان یا به زابل
بگیر وام و بزن کارخانه و پل
نمی بینی مگر این انقلاب است
برامون ساخت موشک همچو آب است
نبودی توی جبهه تا ببینی
شهیدانی که بودند لنک مینی





 


نوشته شده توسط : عباس

نظرات ديگران [ نظر]